سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنم
دل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم

گاه پروانه صفت سوختم از هجر رضا
گاه چون شمع مرا سینه سوزان چه کنم

آرزویم به جهان دیدن روی پسر است
سوختم،سوختم از آتش هجران چه کنم؟

کنج زندان،بلا گشته ز هجران رضا
تیره روز من از شام  غریبان چه کنم

نه رفیقی به جز از دانه زنجیر مرا
نه انیسی به جز از ناله و افغان چه کنم

به خدا دوری معصومه و هجران رضا
می کشد عاقبتم گوشه زندان چه کنم

از وطن کرده مرا دور،جفای هارون
من دل خسته سر گشته و حیران چه کنم

گلی از خار ندید،این همه آزار که من
دیدم از  طعنه این مردم نادان چه کنم

سرنگو کاش شود خانه هارون پلید
که چنین کرد مرا بی سرو سامان چه کنم؟

 

شهادت امام کاظم تسلیت باد

کنم ,مرا ,هجران ,سر ,گشته ,کنم؟ ,چه کنم ,چه کنم؟ ,جز از ,به جز ,زندان چه

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تحلیل فوتبال محمد هادی بیات آموزشگاه آشپزی | آموزش کیک و شیرینی فینگرفود دفتر چاپ و تبلیغات هرمان دروس تولید و پخش پوشاک زنانه سایز بزرگ گنج حکیم وبلاگ شخصی علی معلمی مرد باران Eng tasks